بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ
بهنام خداوند بخشندهی مهربان
لا اُقسِمُ بِهٰذَا البَلَدِ
سوگند به این شهر (مقدّس، مکه)
وَ اَنتَ حِلٌّ بِهٰذَا البَلَدِ
شهری که تو در آن ساکنی
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ
و سوگند به پدر و فرزندش (حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السلام)
لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ
قطعاً انسان را در رنج و سختی خلق کردیم.
اَیَحسَبُ اَن لَن یَقدِرَ عَلَیهِ اَحَدٌ
آیا او گمان میکند که هیچکس نمیتواند بر غلبه کند؟
یَقولُ اَهلَکتُ مالًا لُبَدًا
(درباره انفاقش) میگوید مال زیادی را هلاک کردهام.
اَیَحسَبُ اَن لَم یَرَه و اَحَدٌ
آیا گمان میکند کسی مراقب او نبوده است؟ (که منت میگذارد و مالی را که انفاق کرده زیاد به حساب میآورد؟)
اَلَم نَجعَل لَه و عَینَینِ
مگر نه این که برای او دو چشم قرار دادیم؟
وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ
و یک زبان و دو لب؟
وَ هَدَیناهُ النَّجدَینِ
و دو راه مشخص (خیر و شر) را به او نشان دادیم؟
فَلَا اقتَحَمَ العَقَبَةَ
ولی او از آن گردنهی مهم عبور نکرد
وَ ما اَدراکَ مَا العَقَبَةُ
و تو که نمیدانی آن گردنهی مهم چیست.
فَکُّ رَقَبَةٍ
آزاد کردن یک برده
اَو اِطعامٌ فى یَومٍ ذى مَسغَبَةٍ
یا طعام دادن به بینوایان در روز قحطی،
یَتیمًا ذا مَقرَبَةٍ
به یتیمی خویشاوند
اَو مِسکینًا ذا مَترَبَةٍ
یا مستمندی خاکنشین
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنوا
و علاوه بر این (باید) جزء کسانی باشد که ایمان آوردند
وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ
و یکدیگر را به صبر سفارش کردند
وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ
و یکدیگر را به مهربانی سفارش کردند
اُولٰئِکَ اَصحابُ المَیمَنَةِ
آنها اهل سعادت و خوشبختی هستند.
وَ الَّذینَ کَفَروا بِآیاتِنا
و کسانی که نسبت به آیات ما کافر شدند (و آنها را قبول نکردند).
هُم اَصحابُ المَشاَمَةِ
اهل بدبختی هستند.
عَلَیهِم نارٌ مُؤصَدَةٌ
آتشی سرپوشیده آنها را فرا گرفته است (که هیچ راه فراری ندارند).