بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ
بهنام خداوند بخشندهی مهربان
اِذَا الشَّمسُ کُوِّرَت
هنگامی که خورشید درهم بپیچد و بینور شود.
وَ اِذَا النُّجومُ انکَدَرَت
و هنگامی که ستارگان تیره شوند.
وَ اِذَا الجِبالُ سُیِّرَت
و هنگامی که کوهها از جای خود حرکت کنند.
وَ اِذَا العِشارُ عُطِّلَت
و هنگامی که (مردم از شدت وحشت و نگرانی، باارزشترین اموال خود مانند) شتران باردار را به حال خود رها کنند.
وَ اِذَا الوُحوشُ حُشِرَت
و هنگامی که جانوران وحشی یکجا جمع شوند.
وَ اِذَا البِحارُ سُجِّرَت
و هنگامی که دریاها به جوش آیند.
وَ اِذَا النُّفوسُ زُوِّجَت
و هنگامی که هر کس در کنار افراد همانند خود قرار گیرد (و مردم همگی دستهبندی شوند).
وَ اِذَا المَوئودَةُ سُئِلَت
و هنگامی که دربارهی دختری که زنده بهگور شده، پرسیده شود.[1]
بِاَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت
که برای چه گناهی کشته شده است؟
وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت
و هنگامی که کارنامههای اعمال مردم باز شود.
وَ اِذَا السَّماءُ کُشِطَت
و هنگامی که پرده از روی (اسرار) آسمان برداشته شود. (؟)
وَ اِذَا الجَحیمُ سُعِّرَت
و هنگامی که جهنم شعلهور گردد.
وَ اِذَا الجَنَّةُ اُزلِفَت
و هنگامی که بهشت (به بهشتیان) نزدیک شود.
عَلِمَت نَفسٌ ما اَحضَرَت
در آن روز (روز قیامت) هر کسی آگاه میشود که در دنیا چه کارهایی انجام داده است.
فَلا اُقسِمُ بِالخُنَّسِ
سوگند به سیّارههایی که بازمیگردند ( شب آشکار میشوند و صبح پنهان میگردند)
اَلجَوارِ الکُنَّسِ
همان سیارههای پنهان شونده*
وَ اللَیلِ اِذا عَسعَسَ
و سوگند به شب در آن زمان که برود (و تاریکی آن پایان یابد)
وَ الصُّبحِ اِذا تَنَفَّسَ
و سوگند به صبح، زمانی که شروع میشود (و نفسی تازه میکشد)
اِنَّه و لَقَولُ رَسولٍ کَریمٍ
(سوگند به همهی اینها که) قطعاً این قرآن، سخن فرستادهای بزرگوار (یعنی جبرئیل) است.
ذى قُوَّةٍ عِندَ ذِى العَرشِ مَکینٍ
فرشتهی نیرومندی که نزد خداوند صاحب عرش** مقام بالایی دارد.
مُطاعٍ ثَمَّ اَمینٍ
در آنجا او فرمانروا (فرماندهی فرشتگان است و همهی آنها از او اطاعت میکنند) و مورد اعتماد خداست.
وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنونٍ
و دوست شما (یعنی پیامبر اسلام) هرگز دیوانه نیست.***
وَ لَقَد رَآهُ بِالاُفُقِ المُبینِ
پیامبر قطعاً جبرئیلی را در افق روشن (جایی کاملاً آشکار) دیده است.
وَ ما هُوَ عَلَى الغَیبِ بِضَنینٍ
و پیامبر نسبت به رساندن پیام الهی (برای شما) بخیل نیست (یعنی آنچه را به او وحی شده بهراحتی برای مردم میگوید)
وَ ما هُوَ بِقَولِ شَیطانٍ رَجیمٍ
و این قرآن گفتهی شیطان ملعون و رانده شده نیست.
فَاَینَ تَذهَبونَ
پس به کجا میروید؟ (چرا بهقرآن اهمیت نمیدهید؟)
اِن هُوَ اِلّا ذِکرٌ لِلعالَمینَ
این قرآن برای همهی مردم پند و تذکر است.
لِمَن شاءَ مِنکُم اَن یَستَقیمَ
تا هر کس از شما که بخواهد، پند بگیرد و درست کار شود.
وَ ما تَشائونَ اِلّا اَن یَشاءَ اللهُ رَبُّ العالَمینَ
و شما چیزی نمیخواهید مگر آنکه خدا، پروردگار جهانیان، آن را بخواهد.
[1] اعرابِ نادانِ پیش از اسلام، از اینکه فرزندشان دختر باشد ناراحت میشدند و خجالت میکشیدند. بعضیها نیز که احمقتر و سنگدلتر بودند نوزاد دختر را زنده زنده زیر خاک دفن میکردند (طبق آیات 58 و 59 سورهی نحل). دین زیبای اسلام که آمد، به مردم یاد داد که دختر هم مانند پسر عزیز است و باید به او افتخار کرد و اصولاً زن یا مرد بودن مهم نیست بلکه اطاعت از خدا و تقواست که اهمیت دارد (با توجه به آیهی 13 سورهی حُجُرات)
* در اینجا خدا ما را دعوت کرده است که در عظمت و بزرگی کهکشانها و ستارهها دقت کنیم تا در نتیجه به بزرگی او که سازندهی این جهان است، پی ببریم.
** خداوند صاحب عرش یعنی خداوندی که بر همهی جهان تسلط دارد.
*** مشرکان دربارهی حضرت محمد (ص) میگفتند که او دیوانه است.