حکمت نزول تدریجى قرآن
قرآن
وَ قُرْءَانًا فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِیلاً (الإسراء : ۱۰۶)
و قرآنى بخش بخش ، نازل کردیم تا آن را به درنگ ، بر مردم بخوانى ، و آن را به تدریج ، نازل کردیم
وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَ حِدَةً کَذَ لِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَ رَتَّلْنَهُ تَرْتِیلاً (الفرقان : ۳۲)
و کسانى که کافر شدند ، گفتند : «چرا قرآن ، یکجا بر او نازل نشده است ؟». این گونه [آن را به تدریج ، نازل کردیم] تا قلبت را به وسیله آن ، استوار گردانیم ، و آن را به آرامى بر تو خواندیم
حدیث
الإمام الباقر علیه السلام :لَیسَ أحَدٌ أرفَقَ مِنَ اللَّهِ عزّ وجلّ ، فَمِن رِفقِهِ تَبارَکَ وتَعالى أنَّهُ نَقَلَهُم مِن خَصلَةٍ إلى خَصلَةٍ ، ولَو حَمَلَ عَلَیهِم جُملَةً لَهَلَکوا
امام باقر علیه السلام :هیچ کس مدارا کنندهتر از خداوند عزّ وجلّ نیست . از مداراگرىِ خداوند عزّ وجلّ است که مردم را [به تدریج] از وضعیتى به وضعیتى دیگر بُرد ، و اگر یکباره [احکام و تکالیف را] بر آنان بار میکرد ، از بین میرفتند
الکافی عن بعض أصحابنا مُرسَلاً :إنَّ اللَّهَ عزّ وجلّ إذا أرادَ أن یَفتَرِضَ فَریضَةً أنزَلَها شَیئاً بَعدَ شَیءٍ حَتّى یُوَطِّنَ النّاسُ أنفُسَهُم عَلَیها ، ویَسکُنوا إلى أمرِ اللَّهِ عزّ وجلّ ونَهیِهِ فیها ، وکانَ ذلِکَ مِن فِعلِ اللَّهِ عزّ وجلّ عَلى وَجهِ التَّدبیرِ فیهِم أصوَبَ وأقرَبَ لَهُم إلَى الأَخذِ بِها وأقَلَّ لِنِفارِهِم مِنها
الکافى ( - به نقل از یکى از شیعیان ، بدون ذکر نام معصوم علیه السلام - ) :
خداوند عزّ وجلّ هر گاه مىخواست وظیفهاى را [بر مردم] مقرّر کند ، آن را اندک اندک ، فرو مىفرستاد تا مردم ، خود را با آن ، سازگار کنند و به فرمان خداوند عزّ وجلّ یا نهى او در آن مورد ، خو بگیرند . این رفتار مدبّرانه خداوند با آنان ، تأثیر بیشترى در پذیرفتن آن [تکلیف و وظیفه] داشت ، و کمتر موجب گریز و رمیدن آنها از آن میشد .
سنن الترمذی :عن عمر أنّه قال : اللَّهُمَّ بَیِّن لَنا فِی الخَمرِ بَیانَ شِفاءٍ ؛ فَنَزَلَتِ الَّتی فِی البَقَرَةِ :(یَسَْلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ ...) الآیة ، فَدُعِیَ عُمَرُ ، فَقُرِئَت عَلَیهِ ، فَقالَ : اللَّهُمَّ بَیِّن لَنا فِی الخَمرِ بَیانَ شِفاءٍ ، فَنَزَلَتِ الَّتی فِی النِّساءِ : (یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقْرَبُواْ الصَّلَوةَ وَأَنتُمْ سُکَرَى) ، فَدُعِیَ عُمَرُ ، فَقُرِئَت عَلَیهِ ، ثُمَّ قالَ : اللَّهُمَّ بَیِّن لَنا فِی الخَمرِ بَیانَ شِفاءٍ ، فَنَزَلَتِ الَّتی فِی المائِدَةِ : (إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَنُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَ وَةَ وَالْبَغْضَآءَ فِى الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ) إلى قوله : ( فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ) ، فَدُعِیَ عُمَرُ ، فَقُرِئَت عَلَیهِ ، فَقالَ : اِنتَهَینا ، اِنتَهَینا
سنن الترمذى :عمر گفت : خداوندا! در باره مِى ، سخن روشنى فرما . آیه سوره بقره نازل شد :(از تو در باره مِى و قمار مىپرسند) تا آخر آیه . عمر را، خواستند و آن براى او خوانده شد . سپس گفت : خداوندا! در باره مِى ، سخن روشنى بیان فرما . پس آیه سوره نساء ، نازل شد : (اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال مستى ، به نماز ، نزدیک نشوید) . عمر را، خواستند و آن برایش خوانده شد . سپس گفت : خداوندا! در باره مِى ، سخن روشنى بیان فرما . آیه سوره مائده نازل شد : (شیطان مىخواهد با مِى و قمار ، در میان شما ، دشمنى و کینه ایجاد کند) تا این جاى سخن خدا : (پس آیا شما پایان مىدهید؟) . عمر را ، خواستند و آن برایش خوانده شد . آن گاه ، عمر گفت : پایان دادیم . پایان دادیم .
این متن از مجموعه کتاب های شناخت نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث نوشته آیت الله محمدی ری شهری برداشت شده است.