آموزش جامع قرآن کریم

مؤسسه فرهنگی قرآنی مشتاق

آبرو

 

واژه آبرو، مرکّب از «آب» و «رو» (روى) به معناى اعتبار، حرمت، شرف، وجاهت، عِرض، و معادل عربى آن «ماءالوجه» است؛

 

امّا در روایات، بیش‌تر واژه «عِرض» براى این معنا به کار رفته و کاربرد آن از «ماءالوجه» بیش‌تر است. هیچ‌یک از این دو واژه، در قرآن نیامده است. «وجیه» به معناى آبرومند، فقط دوبار در قرآن‌کریم آمده است.

 

(آل‌عمران/3، 45؛احزاب/33،69)

 

افزون بر این، واژگانى از مادّه «عفّ» به معناى خوددارى از کار زشت و جلوگیرى از تمایلات درباره حفظ آبرو، و‌از مادّه «فضح» به معناى پرده از روى عیب دیگرى برداشتن و عیوب او را آشکار کردن، براى ریختن آبروى دیگران به کار مى‌رود.

 

واژه اخیر، فقط یک بار در قرآن به شکل

 

«لاتَفضَحونَ»

 

(حجر/15،68)

 

از زبان لوط(علیه السلام)نقل شده است.برخى از واژگان دیگر مرتبط با آبرومندى و بى‌آبرویى عبارت است از: واژگانى از مادّه «کرامت»، «حب» ومشتقّاتش، «عزّة» و مشتقّات آن، واژه «ذلّة» که در برخى موارد به معناى خوارى است.

  

هر دو واژه عزّت و ذلّت در

 

آیه 26 آل‌عمران/3

 

در مقابل هم آمده و آن‌ها را فقط به دست خداوند دانسته است:

 

«و‌تُعِزُّ مَن تَشاءُ و تُذِلُّ مَن تَشاءُ» .

 

«مُهین و هُون» به معناى تحقیر و خوار کردن (در همه موارد کاربرد این دو واژه جز

 

آیه 59 نحل/16

 

وصف عذاب آمده است) و «خِزْى» و مشتقّاتش.

 

قرآن کریم، انسان را موجودى برخوردار از کرامت و شرافت ذاتى دانسته:

 

«وَ لَقد کَرّمنا بَنى ءَادَم»

 

(اسراء/17،70)

 

که خداوند آن را به او بخشیده وبه واسطه آن، بردیگرآفریدگانش‌برترى داده است.

  

از برجسته‌ترین مظاهر کرامت انسان، برخوردارى او از عقل و حیا است و با وجود آن، انسان همواره وبه طور طبیعى درمقابل هر آن‌چه حرمت اوراتهدید مى‌کرده، عکس‌العمل‌نشان‌داده است؛ از این‌رو ابتدایى‌ترین زشتى، یعنى عورتش راکه با حرمت خود مرتبط مى‌دانست، با استفاده از لباس پوشاند:

 

«یبَنى ءَادمَ قَد أنزَلنا عَلیکم لِباساً یُورى سَوءتِکُم و ریشاً.»

 

(اعراف/7،26)

   

 نخستین بار که انسانى درصدد پوشیدن این زشتى خود برآمد، هنگامى بود که آدم و حوّا با وسوسه شیطان‌از میوه درخت ممنوع خوردند و در پى آن، زشتى‌هاى آن دو برایشان آشکار شد که به پوشیدن خودبابرگ درخت اقدام کردند:

  

«فَلمّا ذَاقا الشَّجرةَ بَدَت لَهما سَوءتُهما و طَفِقا یَخصِفان عَلیهما مِن وَرَقِ الجَنّةِ.»

  

(اعراف/7،22)

 

بیش‌تر مفسّران، «سَوءت» در این آیه را به عورت تفسیر‌کرده‌اند.

 

درخواست عزیز مصر از یوسف براى پوشیده نگاه داشتن اقدام ناشایست همسرش:

  

«یوسفُ أعرِض عَن هـذا»

 

(یوسف/12، 29)

 

و آرزوى حضرت مریم(علیها السلام)پس از آن‌که با فیض الهى، عیسى(علیه السلام)را باردار شد به این‌که کاش پیش از این مرده، و‌از یادها فراموش شده بودم:

 

«یلَیتَنى مِتُّ قَبلَ هـذا و کُنتُ نَسیاًمَّنسیّاً»

 

(مریم/19،23)

  

و درخواست لوط از قوم خود به این‌که متعرّض میهمانان وى نشده، او را بى‌آبرو نکنند:

 

«قالَ إِنَّ هـؤلاء ضَیفى فَلا تَفضَحونِ  واتَّقوا اللّهَ و لاتُخزونِ»

 

(حجر/15، 68 و 69)

 

و نیز هود/11،78

 

نمونه‌هاى دیگرى از تمایل انسان به حفظ آبرو است که قرآن از پیشینیان حکایت کرده است. نمونه‌اى از اقدام براى اعاده حیثیت و آبرویى که به ناحق لطمه دیده نیز از

 

آیات 50 و 51 یوسف/12

  

برداشت مى‌شود که یوسف پس از آزادى از زندان به آن مبادرت کرد.

  

  

 

   این مطالب برگرفته از کتاب دائره المعارف قرآن کریم جلد اول میباشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی