تشبیه وتمثیل به آب:
درچندآیه، حقایقىمعنوى و غیر محسوس، به آب و برخى از آثار آن در طبیعت تشبیه شده است:
1. در
آیه 24 یونس/10
زندگى دنیا به آبى تشبیه شده که خدا از آسمان فرو مىفرستد وسبب رویش گیاهانگوناگون و سرسبزى و خرّمى شده، زمین به اوج زیبایى و آراستگى مىرسد و به اهل زمین، حالت اطمینانى دست مىدهد که قادرند از آن بهره گیرند؛ ولى پس از چندى، آن گیاهان به خشکى مىگراید و درو مىشود؛ به طورى که گویا دیروز خبرى از آن زیبایى نبوده است:
«إِنَّمامَثلُ الحیوةِ الدّنیاکَماءأنزلنهُ منالسّماءِ فَاختَلطَ بِه نَباتُالأَرضِ مِمّا یَأکلُالنّاسُ والأَنعمُ حَتّى إذَا أَخذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها و ازَّیّنَت و ظَنَّ أَهلُها أَنّهم قـدِرُون عَلَیها أَتــها أَمرُنا لَیلاً أو نَهاراً فَجَعلنها حَصِیداً کَأَن لَمتَغنَ بِالأَمسِ».
همین تشبیه
درآیه 45 کهف/18
نیزدیده مىشود و
درآیه 20حدید/57
گستردهترو با بیانى دیگر آمده است.
دراین آیه براى زندگىدنیاپنج ویژگى یا حالت یا پنج مرحلهبیان شدهاست: بازى، سرگرمى، تجمّلگرایى، فخرفروشى و افزونطلبى در دارایىها و فرزندان؛ آنگاه به بارانى که سبب رویش گیاهان متنوّع مىشود و کشاورزان را به شگفتى وا مىدارد، تشبیه شده است.
در این سه آیه که از نوع تشبیه تمثیلى است، وجه شباهت بین زندگانى دنیا و نزول آب از آسمان با تأثیرهاى بعدىاش این است که هر دو به سرعت سپرى مىشوند؛ از این رو این آیات انسان را از فریفته شدن به ظواهر لذّتبخش و زودگذر زندگى دنیا بازمىدارد:
«ومَا الحَیوةُ الدُّنیا إِلاّ مَتـعُ الغُرورِ.»
2. در آیات متعدّدى، چگونگى زنده شدن دوباره مردم پس از مرگ و برانگیخته شدن از قبرها، با اجمال به چگونگى رویش گیاهان از زمین در پى نزول آب از آسمان تشبیه شده است:
«حَتّى إِذا أَقَلَّت سَحاباً ثِقالا سُقنـهُ لِبلد مَیّت فَأَنزلنا بِه المَاءَ فَأَخرجنَا بِه مِن کُلِّ الثَّمرتِ کَذلکَ نُخرجُالمَوتى لَعلّکُم تَذکَّرونَ».
(اعراف/7، 57) نیز فاطر/35،9؛ زخرف/43، 11؛ ق/50، 11.
3. در
آیه 17 رعد/13
«حق» به آب و در مقابل، «باطل» به کف روى آب تشبیه شده است:
«أَنزلَ مِنالسَّماءِ مَاءً فَسالَت أَودِیةٌ بِقَدرِها فَاحتَملَ السَّیلُ زَبداً رَابِیاً ... کَذلکِ یَضربُ اللّهُ الحَقَّ و البـطِلَ».
ادامه آیه مىگوید: کف روى آب ماندگار نیست؛ امّا آب که سودمند است، در زمین ماندگار است و خداوند چنین روشن مثال مىزند که حق به دلیل سودمندىاش ماندگار است و باطل از میان مىرود:
«فَأمَّا الزَّبدُ فَیذهَبُ جُفاءً و أمّا مَایَنفعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِىالأَرضِ کَذلِکَ یَضرِبُ اللّهُ الأَمثالَ».
ابنعبّاس، در روایتى آب را تمثیلى از عمل صالح دانسته که براى صاحبش باقى مىماند و کف روى آب را تمثیلى از عمل سوء دانسته که ماندگار نیست.
همو در نقل دیگرى، آب و کف در آیه پیشین را تمثیلى از یقین و شک دانسته است.
او مىگوید: همانگونه که وادىها، به قدر گنجایش خود، آب فرو آمده از آسمان را در خود جاى مىدهند، دلها نیز به قدر استعداد خود از یقین، وشک برخوردار مىشوند؛ آنگاه یقین سبب سودمندى عمل مىشود و عمل با شک سودى نمىدهد و همانگونه که کف روى آب از میان مىرود، خداوند شک را وامىنهد و یقین را چون آبى که ماندگار است، مىپذیرد.
برخى دیگر از مفسّران «حق» در این آیه را قرآن عظیم دانستهاند که از جانب قدس ربوبى بر دلهاى خالى از آن با استعدادهاى گوناگون فیضان یافته است و مىیابد و هرکس به قدر استعداد خود در جهت زندگى دنیا و آخرت از آن بهره مىبرد؛علاّمه طباطبایى در جلد 3 المیزان ذیل
آیه 7 آلعمران/ 3
مطلب دقیقى دارد که قابل استفاده است.
افزون بر این موارد، در روایاتى از برخى امامان معصوم(علیهم السلام)نقل شده که آب به معناى فراتر از معناى اوّلى و ظاهرىاش تأویل برده شده است؛
براى مثال در ذیل
آیه 30 ملک/67 که مىگوید:
به من خبر دهید اگر آبهاى شما در زمین فرو رود، چه کسى مىتواند آب جارى و گوارا را در دسترس شما قرار دهد:
«قُل أَرءیتُم إِن أَصبحَ مَاؤُکُم غَوراً فَمن یَأتِیکُم بِمَاء مَعِین».
در روایاتى از امامباقر و امامصادق(علیهما السلام)«ماء» بر امام تطبیق داده شده و آمده است که
اگر امامِ شما از دست رفت، چه کسى امام جدیدى براى شما مىآورد؟
در روایت دیگرى از امامرضا(علیه السلام)آب در این آیه، به علم امام تفسیر شده است.
امام فرمود:
امامان، درها و راههاى شما به سوى معرفت الهى و نزدیکى به خدایند و مقصود از «ماؤکم» در این آیه، همین راهها است که ائمهاند و مراد از:
«فَمن یَأتِیکُم بماء مَعِین»
این است که چه کسى علم امام را براى شما مىآورد.
مورد دیگر در ذیل
آیه 16 جن/72
گزارش شده است:
«وأَلَّوِاستَقـموا عَلَى الطَّرِیقةِ لاََسقَینـهم مَاءً غَدَقاً».
آب بسیار در این آیه، به علم فراوان تفسیر شده که خداوند، آن را در دسترس مردم قرار داده است و مردم آن را از امامان فرا مىگیرند:
لأفدناهم علماً کثیراً یتعلّمونه من الائمّة.
در روایت دیگرى به ایمان تفسیر شده است.
آب در آخرت:
آیاتى چنداز وجود آب در آخرت به صورت چشمهها
(انسان/76، 6؛ مطففین/83،28)
و نوشیدنىها
(ص/38،51؛ انسان/76، 21)
خبر مىدهد که بندگان ویژه خداوند و اهلبهشت از آن مىنوشند.
وصف آب در این آیات، آن را فراتر از آب دنیا و با ویژگىهایى برتر از آن مىشناساند.
آیه 15 محمّد/47
از وجود چهار نوع نهر در بهشت خبر مىدهد که به پرهیزگاران وعده داده شده و یک نوع آن، نهرهایى از آب است که بدبو نمىشود:
«فِیها أَنـهرٌ مِن مَاء غَیرِ ءَاسِن».
آیه 31 واقعه/56
از آبِ همیشه جارى براى بهشتیان که هرگز قطع نمىشود، خبر مىدهد:
«وماء مسکوب».
مفسّرانى چون قرطبى، این نکته را مطرح کردهاند که موقعیّت جغرافیایى جزیرةالعرب با بیابانهاى سوزان و کم آب به طورى که اغلب با طناب و دلو از اعماق زمین آب به دست مىآوردند (یا از آبهاى مانده و بدبو استفاده مىکردند) و کمبود نهرهاى جارى در میان آنها سبب شده که خداوند، نهرهاى پرآب در بهشت را به آنها وعده دهد؛ امّا نباید غفلت کرد که وجود چشمهها و نهرهاى پرآب، فى نفسه براى هر انسانى حتى آنان که در پرآبترین مناطق به سر مىبرند، فرحانگیز و نعمتى بس بزرگ به شمار مىآید.
از سوى دیگر، آب یکى از نوشیدنىهاى اهل دوزخ نیز شمرده شده است؛ امّا این آب گاه به جوشان (حمیم) وصف شده است که هنگام تشنگى اهلجهنّم به آنها داده مىشود؛ آنگاه اندرونشان را پاره پاره مىکند:
«وسُقُوا ماءً حَمِیمًا فَقطَّعَ أَمعَاءَهُم.»
(محمد/ 47، 15)
نیز آیات 70 انعام/6؛ 4 یونس/10.
گاه به صدید (چرکابه) «مَاء صَدید»
(ابراهیم/14،16)
و گاه به فلز گداختهاى تشبیه شده که اگر ظالمان در جهنم آب بطلبند، آبى چون فلز گداخته به آنان داده مىشود که صورتهایشان را بریان خواهد کرد:
«وإِن یَستغِیثوا یُغاثوا بِماء کَالمُهلِ یَشوِى الوُجُوهَ.»
(کهف/18، 29)
آیه 50 اعراف/7
نیز از تقاضاى اهلدوزخ خبر داده که از اهلبهشت مىخواهند مقدارى آب بر آنان فرو ریزند و پاسخ مىشنوند که خداوند آن آب را بر کافران حرام کرده است:
«ونَادى أَصحـبُ النّارِ أصحـبَ الجَنّةِ أَن أَفِیضوا عَلینَا مِنالماءِ أَو مِمّا رَزقکُمُ اللّهُ قالوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلى الکـفِرِینَ».
این مطالب برگرفته از کتاب دائره المعارف قرآن کریم جلد اول میباشد.